آن روز که نور تو در چشمانم تابید...
صدایی در گوشم پیچید ...
او همان است...
همان که نگاهش دلگرمی زندگیست
همان که صدایش آوای خوش امید است
همان که وجودش آرامشی در قلبم می نشاند
او همان است...
حال که روز عشق است
حال که آسمان رحمتش را روی سر عشاق می ریزد
حال که در سرمای زمستان، عشق گرمای عجیبی بر دل کبوتران می بخشد و شهر رنگ و بوی پاکی میدهد
بر بلندای شهر عشق فریاد میزنم...
ای تمام عاشقانه های من...
عاشقانه عشقت درسینه ام می ماند
روز عشق مبارک
علی غمگین مقدم

